خبرنامه وب سایت:
زمانی که مداح در رثای مصائب اهل بیت در روز کربلا اشعاری را خواند آنجا که به شهادت ابا عبدالله رسید این دو زن آرام اشک هایشان از گوشه چشم جاری شد.
حجت‌الاسلام پناهیان در این مراسم به سخنرانی پرداخت و گفت: شهید حی است و حضورش در جامعه قطعی است. به او گفتند شهید چون شاهد است.همچنین شهید حجت و دلیل و تمام‌کننده است برای اثبات حقانیت اسلام.
پناهیان گفت: شهید مشاعر انسان را باز می‌کند نه اینکه احساسات را به غلیان بیاندازد. اگر شهید نتوانست کسی را روشن کند یعنی آن فرد صم بکم هست و هیچ چیز او را بیدار نخواهد کرد. همچنین اگر کسی شهید را مسخره کند هر پیامبری بیاید و او را به بهشت و جهنم هم ببرند باز مسخره خواهد کرد.
پناهیان ادامه داد: اصلاً جای جدل و بحث هست که شهید مدافع حرم برای امنیت کشور به سوریه می‌رود؟ شهید حججی خود می‌گوید من این راه را انتخاب کردم. شهید کوتاه‌کننده مسیر رسیدن به سعادت است.
وی با انتقاد از برخی نمایندگان مجلس گفت: مجلس شورای اسلامی باید قوانینی که جامعه ما را به دنیای غرب نزدیک می‌کند ملغی کند نه اینکه نماینده عمامه به سر بگوید قانونی از فرانسه آوردم و اینقدر اصرار کردم تا تصویب شد. قوانین منسوخ ٥٠ سال پیش را آوردید و اصرار کردید شورای نگهبان بپذیرد؟! ما امت شهید هستیم و خودمان باید الگو باشیم.
پناهیان با اشاره به پرورش شهید حججی در خانواده‌ای از علما گفت: من از جوان‌ها تقاضا می‌کنم زندگی شهید حججی را مرور کنید. بعد از شهادت برخی از اقوامشان با من تماس گرفتند. نه نفر از اقوام نزدیکشان از علمای بزرگ هستند. همچنین شهید حججی باطن داشت. اهل اردوی جهادی و رسیدن به فقرا بود. بگو شما به عنوان یک جوان ٢٠ ساله چرا اینقدر احساس تکلیف می‌کردی؟ آیا سیاستمداران ما اندازه تو احساس تکلیف می‌کنند؟
وی گفت: شهید حججی از اول شهید حججی بود. وقتی زندگی‌نامه‌اش بیرون بیاید تازه معلوم می‌شود چرا چشم‌های پر نفوذش اینقدر دلها را آتش زد. شهدای مدافع حرم واقعاً خاطرات عجیبی دارند. پدیده‌هایی عجیب‌تر از دوران دفاع مقدس، ان هم در این زمان. اینقدر هوشمندی و دقت؟
این کارشناس امور دینی بابیان اینکه شهید حججی از کارش آگاهی کامل داشت، گفت: شهید حججی می‌دید کجا می‌رود اگر نه با فرزندش آنگونه خداحافظی نمی‌کرد. بسیاری از شهدا در شب قدر دیدند جایگاهشان کجاست. شهدای ما قابل قیاس با شهدای کربلا نیستند اما چه شهدای دلنشینی هستند. دلم می‌خواهد با مادر محسن صحبت کنم که چگونه او را تربیت کردید؟ اگر لقمه حرام داده بودید این‌گونه نمی‌شد. از پدرش بپرسند چگونه پول در می‌آوردی و به همه تاکسی دارها بگویند.
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند 
